ج!!!

دیشب یکی از بهترین شبای دنیای متاهلیم بود! تو این شش ماه!  

شد یه خاطره!  

اول که به خاطر تکفیری ها و بسته بودن خیابونا کلی با موتور 

 

 دور زدیم! 

 

فکر نمی کردم یه روزی اینقدر موتورسواری بهم بچسبه! 

 

شاید اون اولا از ترس موتور بهش می چسبیدم ولی حالا ... 

 

بعدشم از وقتی که از موتور پیاده شدیم و رفتیم حرم 

 

بعد از حرم هم طبق عادتم براش یه لیوان آب بردم. 

 

بعد از جلوی حرم تا جلوی در 24 که موتور پارک بود کلی ج  

 

بازی کردیم 

 

قضیه اینه که چون اصفهانیا "ج" رو به صورت خاص تلفظ می  

 

کنیم ما سعی می کنیم از واژگانی که ج توش هست خیلی استفاه  

 

کنیم. آخر دست گفت می خوام یه داستان بنویسم با این عنوان  

 

"ماجرای جوانان جویای جام منارجنبون جزیره های جمجمه" بعد  

 بهش گفتم داستانش اون وقت صوتی می شه؟؟ 

 

فک کنم با این روندی که ما در پیش گرفتیم آخر دست تمام حروف  

الفبا به "ج" تبدیل بشند 

 

پی نوشت: پریشب که رفتم حرم، بعد که می خواستم برگردم دیدم  

 

یه تا کفشم نیست، ده دقیقه داشتم می گشتم دنبال کفشم، آخرسر  

 

فهمیدم تاکفشمو وقتی داشتم میومدم تو حرم ، اصلاً تو پلاستیک  

 

نگذاشتم 

نظرات 1 + ارسال نظر
Zeinab پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 10:42 ب.ظ

الان واقعا توقع داری آدم این متن و بخونه ؟!

:|

+ زهرا قالب وبلاگت پرا شده تخت دو نفره ؟! :)))))))))


دیووووووووووووونه :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد